بسم الله الرحمن الرحیم
بگذار با شمشیر بران شهادت، جبر تاریخ را ببریم. با درود بر سرور شهیدان حسین بن علی(ع)و با سلام و درود بر شهدان گلگون کفن ایران، سخنم را آغاز می کنم با سلام و درود فراوان بر خانواده مهربانم پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. امیدوارم که حال همگی شما خوب و خوش باشد و همیشه در سر نماز به دعا گویی رهبر کبیر انقلاب امام امت خمینی بپردازید، قسم به اسلام و رسالت مقدس خدایی و جاویدانش، قسم به امام امت و فرمان منقلب کننده و معجزه آفرینش، قسم به اراده آهنین و ایمان و عرفانش، قسم بر فریاد الله اکبر پاسداران، قسم به عرق جبین رزمندگان اسلام در زیر آفتاب سوزان، قسم بر رسالت، قسم به خدا که تا آخرین قطره خون خود بر علیه دشمنان داخلی و خارجی می جنگم و از انقلاب مقدس اسلامی ایران پاسداری می کنم و تا استقرار حکومت حق و عدل در سراسر عالم و تا نابودی کامل طاغوت ها و شیاطین دست از مبارزه برنخواهم داشت. و خدای بزرگ بر آنچه می گویم شاهد است، من به سوگندی که با خویش که عهدی که با خدای بزرگ بسته ام وفادار خواهم ماند. خدایا بگذار گستاخانه در میدان شهادت بتازم. خودخواهی و مصلحت اندیشی را ابراهیم وار قربانی کعبه کنیم. بگذار غرور و تکبر را با آب خالص و خلوص و صدق و تواضع شستشو دهیم. بگذار پروانه وار به دور شمع بسوزیم و از خود دنیای ظلمت ذره را روشن کنیم. بگذار با شمشیر بران شهادت جبر تاریخ را ببریم و با خون خود ننگ هزار ساله تاریخ را بشوییم. خدایا بارالها وجودم از اشک می جوید می لرزد و می سوزد و خاکستر می شود، اشک شده ام و دیگر هیچ بر من باقی نمانده است. خدایا پروردگارا به من اجازه بده که در جبهه های نور علیه ظلمت قربانی شوم و خونم بر زمین ریخته شود و از هر قطره خون من غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد. آرزو دارم که با روی خونین و بدن پاره پاره رسول خدا(ص)و حسین(ع)را ملاقات کنم. تا در پیشگاه خداوند و شهدا روسفید باشم اگر شهید شدم مرا در کنار شهید ایرج سورکی آزاد دفن کنید.
والسلام مرتضی بابازاده
تاریخ خبر: دوشنبه 15 دی 1393- 13 ربیع الاول 1436ـ 5 ژانویه 2015ـ
مرحوم حاج علی اکبر بابازاده پدر شهیدان مرتضی و حسین بابازاده در سن 75 سالگی بر اثر بیماری در بیمارستان امیر مازندرانی ساری دارفانی را وداع گفت.پیکر این نیکو کار واقف مدرسه ساز و اهدا کننده 40 میلیون تومان برای ساخت مصلای ساری و واقف 2000 مترمربع زمین در شهر سورک شهرستان میاندرود پس از تشییع، در آرامگاه شهر سورک درکنارفرزندان شهیدش آرام گرفت.شهید مرتضی بابازاده سال 61 در منطقه عملیاتی کردستان و شهید حسین بابازاده سال65 در عملیات کربلای 4 منطقه ام رصاص به درجه رفیع شهادت رسیدند.
شهیدانی از شهر میاندرود شهید مرتضی بابازاده در 20/08/1346 بدنیا آمدند و در سال 1363 به شهادت رسیدند و شهید حسین بابازاده در 27/12/1348 بدنیا آمدند و در کربلای 4 به شهادت رسیدند .
وصیت نامه شهید مرتضی بابازاده بسم الله الرحمن الرحیم بگذار با شمشیر بران شهادت، جبر تاریخ را ببریم. با درود بر سرور شهیدان حسین بن علی(ع)و با سلام و درود بر شهیدان گلگون کفن ایران، سخنم را آغاز می کنم با سلام و درود فراوان بر خانواده مهربانم پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. امیدوارم که حال همگی شما خوب و خوش باشد و همیشه در سر نماز به دعا گویی رهبر کبیر انقلاب امام امت خمینی بپردازید، قسم به اسلام و رسالت مقدس خدایی و جاویدانش، قسم به امام امت و فرمان منقلب کننده و معجزه آفرینش، قسم به اراده آهنین و ایمان و عرفانش، قسم بر فریاد الله اکبر پاسداران، قسم به عرق جبین رزمندگان اسلام در زیر آفتاب سوزان، قسم بر رسالت، قسم به خدا که تا آخرین قطره خون خود بر علیه دشمنان داخلی و خارجی می جنگم و از انقلاب مقدس اسلامی ایران پاسداری می کنم و تا استقرار حکومت حق و عدل در سراسر عالم و تا نابودی کامل طاغوت ها و شیاطین دست از مبارزه برنخواهم داشت. و خدای بزرگ بر آنچه می گویم شاهد است، من به سوگندی که با خویش که عهدی که با خدای بزرگ بسته ام وفادار خواهم ماند. خدایا بگذار گستاخانه در میدان شهادت بتازم. خودخواهی و مصلحت اندیشی را ابراهیم وار قربانی کعبه کنیم. بگذار غرور و تکبر را با آب خالص و خلوص و صدق و تواضع شستشو دهیم. بگذار پروانه وار به دور شمع بسوزیم و از خود دنیای ظلمت ذره را روشن کنیم. بگذار با شمشیر بران شهادت جبر تاریخ را ببریم و با خون خود ننگ هزار ساله تاریخ را بشوییم. خدایا بارالها وجودم از اشک می جوید می لرزد و می سوزد و خاکستر می شود، اشک شده ام و دیگر هیچ بر من باقی نمانده است. خدایا پروردگارا به من اجازه بده که در جبهه های نور علیه ظلمت قربانی شوم و خونم بر زمین ریخته شود و از هر قطره خون من غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد. آرزو دارم که با روی خونین و بدن پاره پاره رسول خدا(ص)و حسین(ع)را ملاقات کنم. تا در پیشگاه خداوند و شهدا روسفید باشم اگر شهید شدم مرا در کنار شهید ایرج سورکی آزاد دفن کنید. والسلام مرتضی بابازاده
وصیت نامه شهید حسین بابازاده بسم الله الرحمن الرحیم ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اغفر لنا فی امرنا فثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین با درود و سلام به پیشگاه حضرت آقا امام عصر(عج)آخرین جگر گوشه فاطمه زهرا(س)و نایب بر حقش امام امت خمینی بت شکن این نور هدایت شب زنده داران و با سلام به روان پاک و طیبه شهدای اسلام که سید و سالار آنها حسین بن علی(ع)می باشد و با سلام به رزمندگان جان بر کف اسلام و امت اسلام. اینجانب حسین بابازاده فرزند علی اکبر در تاریخ 15/6/65 عازم جبهه های حق علیه باطل شدم جهت فرمان امام امت وظیفه خود دانستم به عنوان یک مقلد امام در جنگ حق علیه باطل شرکت کنم. ابتدا از پدر و مادرم عذر خواهی می کنم که هنگام عزیمت با ایشان خداحافظی نکردم و بعد از آن از شما پدر و مادر ممنون هستم که مرا تا بدینجا رساندید تا در زمره سربازان امام زمان(عج) قرار گرفتم، پدر و مادر عزیزم راه من راه مرتضی برادر شهیدم است، می دانم شهادت داداشم شما را تکان داده است اما اسلام مرا هم خواست. اگر خدا خواست به فیض شهادت برسم شما را خون مظلوم سید الشهدا قسم، شما را به خون پاک برادر شهیدم قسم زیاد شیون و زاری مکنید، چون گریه شما موجب دلخوشی دشمنان دین خدا می شود، مادرم می دانم مرگ فرزند درد دارد، می دانم تحمل آن را نداری که سکوت اختیار کنی ولی سعی کن همیشه به حال زینب کبری گریه کنی که در مقابل چشمانش برادر و برادرزاده هایش را سر بریدند و در صحرای کربلا با لب تشنه به شهادت رساندند برای مظلومیت اسلام گریان باشید که اسلام در این برهه از زمان مظلوم واقع شده پدر می خواهم بعد از شهادت من نماز شکر بجای آوری چون باید به درگاه خداوند شکر کنی که فرزندت راهی را انتخاب کرد که برای خود و خانواده اش سعادت می آورد. و باید شکر کنی که فرزندت به سوی ظلالت و گمراهی نرفتند. اما به تو ای برادر عزیزم حسن جان و شهرام جان اگر به فیض عظیم شهادت رسیدم سعی کنید راهی را که من و مرتضی انتخاب کردیم ادامه دهید اگر در جبهه نیستید با حضورت در جبهه های انقلاب مثل مسجد و گروه مقاومت و تشویق دوستان دیگر به این امر می توانید مبارزه آنان را دنبال کنید. سعی کنید احترام یک خانواده شهید را نگهدار باشید و با اعمالتان مبلغ اسلام گردید. اما شما ای خواهران مهربانم بعد از شهادتم باید رسالت زینب گونه تان علیه یزید زمان آغاز کنید حجابتان را در هر زمان حفظ نمایید باید الگوی شما فاطمه زهرا(س)باشد. اما شما ای دوستانم شما که سربازان امام زمانید همگی به جبهه ها هجوم آورید و بر علیه کفر جهانی مبارزه کنید جواب حسین زمان را لبیک بگویید و به هل من ناصر ینصرنی امام امت لبیک بگویید شما دوستان باید یاور امام باشید، وصیت می کنم به خانواده ام افرادی که ضد ولایت فقیه هستند نباید جنازه ام را بگیرند و در مراسم هفت و سوم و اربعین و سالگرد من شرکت کنند. چون راهی که من انتخاب کردم راه ولایت فقیه است. و دوست دارم اینان در تشییع جنازه شهدا شرکت نجویند. شما امت حزب الله من با امام خمینی پیمان بسته ام و به او وفادارم زیرا که او به اسلام به قرآن وفادار است اگر چندین بار مرا بکشند و زنده ام کنند دست از او نخواهم کشید. در پایان از همه شما خانواده ام و امت حزب الله تقاضامندم هر چه خطایی از من سر زده مرا ببخشید از خداوند بخواهید که مرا بیامرزد. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار حسین بابازاده
تولد [سن هنگام شهادت 15 سال و 8 ماه]
شهید مرتضی بابا زاده (1347_1363) متولد شهر سورک از توابع شهرستان شهید پرور میاندرودِ استان مازندران است. مرتضی بابا زاده در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد ، مادرش زهرا دباغی و پدرش علی اکبر نام داشت.
تحصیلات ؛ خانواده و ازدواج [دوم دبیرستان][مجرد]
مرتضی بابا زاده در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت ، تحصیلات را در مقطع دوم دبیرستان با موفقیت پایان رسانید .شهید بزرگوار مجرد و فرزند سوم خانواده بود.
شهادت [بسیجی _مریوان] [شهید سال چهارم جنگ تحمیلی]
مرتضی بابا زاده در عضویت بسیجی به اسلام خدمت می کرد که در 1363/04/08 هجری شمسی در مریوان شهد شیرینشهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت . مرتضی بابا زاده در مورخه 1363/04/10 تشییع و در زادگاهش (سورک) دفن شد. سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
فرازهایی از وصیتنامه شهید مرتضی بابا زاده
... قسم به اسلام و رسالت مقدس خدایی و جاویدانش ؛ قسم به امام امت و فرمان منقلب کننده و معجزه آسایش ؛ قسم به اراده آهنین و ایمان و عرفانش ؛ قسم به فریاد الله اکبر پاسداران ؛ قسم به عرق جبین رزمندگان اسلام در زیر آفتاب سوزان ؛ قسم به خدا که تا آخرین قطره خون خود بر علیه دشمنان داخلی و خارجی می جنگم و از انقلاب مقدس اسلامی ایران پاسداری می کنم و تا استقرار حکومت حق و عدل در سراسر عالم و تا نابودی کامل طاغوت و شیاطین دست از مبارزه بر نخواهم داشت و خدای بزرگ بر آنچه می گویم شاهد است. من با عهدی که با خدای خویش بسته ام وفادار خواهم ماند ...